پارت ۷۰

چند ساعت باهم حرف زدیم و خندیدیم و بلاخره زمانی که نباید رسید
* دیگه باید برم تو وگرنه شک میکنن
÷ خیلی زوده هنوز من یه دل سیر نگات نکردم
* نگام کن
÷ جانم ؟
* بیا همینجا به هم قول بدیم وقتی بزرگ شدیم برگردیم پیش هم
÷ من قول میدم
* منم قول میدم
و انگشتای کوچیکمون و تو هم گره زدیم
÷ من دیگه برم دنبال یونگ باید بریم اگه صبح توی قصر نباشیم سه میشه که اومدیم دیدن شما ( علاقه خواصی به جمله سه شدن دارم 😅)
* باشه
و روی پنجه پام بلند شدم و گونش و بوسیدم
÷ این چی بود ؟
* شاید یکم از جیمین یاد گرفتم
÷ من کوک پررو خودم و میخوام
* بهت رو دادم پررو نشو
÷ چشم نفسم
و پیشونیم و بوسید
(خب خب برگردیم پیش یونگی اینا )
* ته ته صبر کن ( صداش از دور میاد )
÷ جان ته چیشده ؟
* یادم رفت اینو بدم بهت برای تو درستش کردم ( یه دونه گردن بنده عکسش بالاس )
÷ مرسی خیلی خوشگله
و کوک و بغل کرد جیمینم دید کوک کادو داده دستبند مورد علاقش در اورد وداد به یونگ
+ اینم برای تو این دستبند مورد علاقمه
- لازم نیست جیمینی

اسلاید دو گردنبند تهیونگ
اسلاید سه دستبند یونگی
دیدگاه ها (۰)

پارت ۷۱

پارت ۷۲

پارت ۶۹

پارت ۶۸

عشق تلخ شیرین

پسر کوچولوی من پارت : ۸ویو ته : بردنش تو ی اتاق رفتم داخل کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط